بارانباران، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

باران بهاری

گردش در پارک

چند هفته است پنجشنبه ها میریم پارک گردی کلی خوش میگذرونیم منم اینطوری وقت میکنم چند تا عکس ازت بگیرم . 5 شنبه 21/مهر ای جانم که به کالسکه عادت کردی تا چند دقیقه قدم میزنیم خوابت میبره وقتی بیدار شدی کلی شیطونی کردی ، مامان جان رو نیمکت پارک میشینن عزیزم بالاخره خسته شدی نشستی آفرین دختر خوب مامان جون بالای درخت نرو آخه من از دست تو چیکار کنم دخمل شیطون بعد از کلی بازی برگشتیم خونه ، بابا قول داده هر هفته ببرتمون پارک       ...
23 مهر 1390

باران خانم در ماه نهم

خب بعد مدت ها که فرصت نشده بود بلاگت رو بروز کنیم امشب یه فرصت کوتاه پیش اومد. تو روزای گذشته اتفاقات زیادی افتاده بود که میشه تعریف کرد : هفته آخر ماه 8 مامان جون هر ثانیه برای من و بابا یه سوپرایز داشتی 1-نشستن 2- چاردست و پا رفتن که الان از حالت مبتدی خارج شده و جدیدا میتونی تو مسابقه سرعت و استقامت شرکت کنی. عبور از مانع و گذر از جاهای باریک هم که دیگه عادی شد. 3-با روروئک ویراژ میدی و همین روزهاست که اعمال قانون شی :) 4-دستت رو به لبه مبل و میز و صندلیت میگیریو سرپا وایمیستی   5-دست میزنی و قر میدی. از آهنگ تمام تبلیغات گرفته تا موسیقی کلاسیک و درقابلمه ای برای هنرنماییت استفاده میکنی. اگه بازم کم بود خو...
22 مهر 1390

نشستن

از دیروز صبح من خودم تنهایی میشینم ، چند روز پیش مامانم رفته بود دنبال کارهاش وقتی برگشت دید من نشستم سرجام ، اما دیروز صبح دید که من طی چند مرحله میشینم و آخر شب موفق به شکار لحظه ها شد . مراحل نشستن من رو در ادامه مطلب ببینید :   از دیروز صبح من خودم تنهایی میشینم ، چند روز پیش مامانم رفته بود دنبال کارهاش وقتی برگشت دید من نشستم سرجام ، اما دیروز صبح دید که من طی چند مرحله میشینم و آخر شب موفق به شکار لحظه ها شد . 1-این مرحله رو مامانم زحمتش رو میکشه و بنده رو می خوابونن روی زمین   2-این مرحله هم که ماههاست بلدم و خبره شدم دیگه 3-یه کمی خودت رو کج می کنی تا نشیمنگاه بیاد پائین نه نشد دوباره بر میگردی ...
1 مهر 1390
1